[ و ابن جریر طبرى در تاریخ خود از عبد الرحمن پسر ابى لیلى فقیه روایت کرده است ، و عبد الرحمن از آنان بود که با پسر اشعث براى جنگ با حجاج برون شد . عبد الرحمن در جمله سخنان خود در برانگیختن مردم به جهاد گفت : روزى که با مردم شام دیدار کردیم ، شنیدم على ( ع ) مى‏فرمود : ] اى مؤمنان آن که بیند ستمى مى‏رانند یا مردم را به منکرى مى‏خوانند و او به دل خود آن را نپسندد ، سالم مانده و گناه نورزیده ، و آن که آن را به زبان انکار کرد ، مزد یافت و از آن که به دل انکار کرد برتر است ، و آن که با شمشیر به انکار برخاست تا کلام خدا بلند و گفتار ستمگران پست گردد ، او کسى است که راه رستگارى را یافت و بر آن ایستاد ، و نور یقین در دلش تافت . [نهج البلاغه]
دوستت دارم...به اندازه ی تنها یی یک عاشق...
  • کل بازدیدها: 1743 بازدید

  • بازدید امروز: 2 بازدید

  • بازدید دیروز: 0 بازدید
  • دوباره بازم لرزیدی ای دل . . .

  • بینام ( 88/1/26 ساعت 4:52 ع )

     تقدیم به ...           

     دوباره باز هم لرزیدی ای دل

     برای من چه خوابی دیدی ای دل؟

     دوباره مثل یک پیچک چه آسان

     به دور عاشقی پیچیدی ای دل

     غرور سبز خود را با سخاوت

     به یک لبخند او بخشیدی ای دل

     تو مثل یک عروسک بی اراده

     به هر سازی که زد رقصیدی ای دل

     چقدر احساس پاکی داشتی تو

     برای او که گل می چیدی ای دل؟

     برایش شعر میگفتی ولیکن

     نمیدانم به چه امیدی ای دل

     تو را له کرد آسان زیر پایش

     تو این را خوب تر فهمیدی ای دل

     سراسر بغض بودی لا اقل کاش

     جلوی او نمی تر کیدی ای دل

     چه رنگی داشت احساس تو وقتی

     زشهر چشم او کوچیدی ای دل؟

     به یاد خاطراتش باز امشب

     لباس شاعری پوشیدی ای دل

     چه شد که شعر را اینگونه گفتی؟

     تو معمولا نمی رنجیدی ای دل

     نمیدانم کجایت سوخت دیشب

     که جای گریه میخندیدی ای دل    



    کلمات کلیدی :
    نظرات دیگران ( )
    =============================================================

  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    دوباره بازم لرزیدی ای دل . . .

    =============================================================

    New Coding JavaScript


    جدیدترین کدهای موزیک برای وبلاگ